یادداشت / طریق پرس ؛ اگر در سال های گذشته مقامات رسمی کشورمان موضع محکم تر و قاطع تری نسبت به اراجیف مقامات باکو اتخاذ کرده بودند حال شاهد گستاخی ریز و کلان هر روزه آنها نبودیم.
طی کمتر از یک دهه گذشته و پس از جنگ های اول و دوم قره باغ و برتری نسبی که باکو بر ارمنستان پیدا کرده ، مرتباً از مقامات باکو کلمه آذربایجان جنوبی شنیده می شود و آنها در سیاست هایشان نسبت به جمهوری اسلامی ایران به خیال خود به مرگ گرفته اند تا حریفشان به تب راضی شود.این اقدامات بچه گانه در طی چندماه گذشته بطور پیوسته توسط مجلس این کشور تکرار شده تا نشان از عمق خصومتشان با ایران و نظام حاکم بر آن داشته باشد.
قبلاً نیز مجلس آذربایجان و دیگر سیاست مدارن این کشور از تلاش برای یکپارچه کردن قوم ترک و اتصال آنها به دولت مرکزی باکو در منطقه حرف هایی زده بودند که برایشان آرزویی محال خواهد بود.
آنها گمان کرده اند اگر در مجامع رسمی از جدایی طلبی و الحاق استان های شمال غربی ایران سخن بگویند ، رویکرد کشورمان در مورد تجاوز آنها به مناطق ارمنی نشین قره باغ با هدف فتح سیونیک کمی آرام تر دنبال خواهد شد.حال آنکه خود بخوبی می دانند کریدور شرق به غرب به جز با مشارکت جمهوری اسلامی ایران راه اندازی نخواهد شد.
تفکرات انگلیسی حاکم بر باکو با پشتیبانی ترکیه و رژیم صهیونیستی در صدد ایجاد گرو های شبه نظامی در قفقاز جنوبی برآمده تا در صورت نیاز بتواند از آن ها بر علیه ایران و ارمنستان بهره ببرند ، انتقال گروه های تکفیری از سوریه به قفقاز طی سالهای گذشته در راستای همین رویکرد بوده که عمده آن با تجهیز و آموزش رژیم صهیونیستی به وقوع پیوسته است.
بنظر می رسد از طرفی الهام عل اف در حال نوسان گیری(موضع گیری) مقامات کشورمان در مورد ایجاد کریدور است و از طرف دیگر در حال تجهیز گرو های مسلح در شرق نخجوان و غرب آرتاساخ می باشد تا با هدایت افسران انگلیسی بتواند به موقع مورد استفاده قرار دهد.
نزدیک شدن ارمنستان به آمریکا و فرانسه و گرایش آذربایجان به سمت انگلیس و اسرائیل نشان از تعارض منافعی است که بین استعمارگران رخ داده و هر کدام به نوعی در این قائله بدنبال اثبات تاثیرگذاری خود در این منطقه و گرفتن سهم بیشتر هستند. در بخش بعدی به صورت ویژه چرایی دخالت فرانسه در این ماجرا را بررسی خواهیم کرد.
انتهای بخش دوم
میلاد پناهی