یادداشت / طریق پرس ، لهستان به عنوان شرقی ترین عضو اروپایی ناتو همواره طی دو دهه اخیر با گستاخی غیر قابل وصفی در مورد روسیه اظهار نظر کرده و هرچه توانستند با تحریک مستقیم آمریکا بر طبل اختلافات با روسیه می کوبیدند.
استقرار تجهیزات پیشرفته غربی درخاک لهستان دلیلی بود تا مقامات این کشور با اتکا به غرور و قدرتی خیالی از اینکه توانایی مقابله با همسایه شمال شرقی خود یعنی روسیه را دارند ، اقدام به رزمایش های مشترک با کشورهای اروپایی و ایالات متحده را در راستای آمادگی برای رویارویی نهایی با روسیه انجام دهند که خود این موضوع یکی دیگر از اقدامات تحریک آمیز شرق اروپا به شمار میرفت.
آمریکایی که تقریبا خیالش از بابت لهستان راحت شده به سراغ اوکراین رفت تا این کشور را که ضمن دارا بودن مرزهای وسیع مشترک با روسیه به عنوان کشوری که در مورد برخی مناطق طی سالهای اخیر مناقشاتی با مسکو داشته است ، با به عضویت درآوردن در ناتو و سپس اقدامات بعدی بسمت درگیری مستقیم و تعیین کننده با روس ها بفرستد که این تفکر با یورش سال ۲۰۲۲ میلادی روس ها و فتح و الحاق کریمه پیش از اینکه اوکراین یک کشور عضو ناتو شود بی نتیجه ماند و غرب به چشم انداز ایده آل خود نرسید.
گیر افتادن اوکراین در قائله ای که نه راه پس دارد و نه راه پیش و هر روزه مناطقی از خاک خود را از دست میدهد ، باید برای لهستانی ها درس عبرتی باشد که اشتباه زلنسکی را تکرار نکرده و با طناب آمریکا به چاه نرفته تا ملتی که از زمان آغاز جنگ دوم جهانی هنوز تبعات و آسیب های ناشی از جنگ را به همراه دارد دوباره طعم در به دری را نچشد.
سخن گفتن آمریکا از احتمال اسقرار سلاح هسته ای در لهستان برای دفاع از لهستان و مردم این کشور نیست و صرفا جهت تحریک کردن و به واکنش انداختن مسکو بوده تا ماهیت پلید تصمیم گیرندگان در آمریکا جهت قربانی کردن دیگر کشورها جهت حفظ منافع خود بیش از پیش آشکار شود.
احتمال حمله به بلاروس که از متحدان مسکو به شمار می رود ، بطور همزمان از جانب اوکراین و لهستانی که عضو ناتو می باشد وجود خواهد داشت تا بهانه را برای ورود ناتو به درگیری در بلاروس داده باشد. باز هم محتمل خواهد بود که واگنرها که ماه هاست در نزدیکی مرز بلاروس مستقر هستند حمله پیش دستانه ای انجام داده تا از این اتفاق جلوگیری کنند.
بنظر می آید ایالات متحده مسیری را در پیش گرفته تا در نهایت مناطقی از جهان را با رویارویی های مقطعی و کنترل شده هسته ای به مناطق حائل بین خود و شرق تبدیل کرده تا به نوعی بتواند با این اقدام حداقل سلطه بر مناطقی از جهان را تثبیت کند ، آنها در پایان جنگ جهانی دوم از این روش استفاده کرده و به نوعی خود را بزرگتر جهان می دانستند.
حال که ناتو اوکراین را از دست رفته میبیند ، لهستان را برای قربانی کردن در اروپا آماده خواهد کرد و در مراحل بعدی در شرق آسیا نیز شاهد همچین اقداماتی خواهیم بود.چین و کره شمالی در صورت درگیری در تنگه تایوان و دریای ژاپن نیز به مانند روسیه با یک کشور نبرد نخواهند کرد و مطمناً ناتو به سرکردگی ایالات متحده در آنجا نیز به ایفای نقش خواهد پرداخت.
اما چیده شدن مسیر به ترتیبی خواهد بود که هر چه پیش آید و پیش رود به گونه ای باشد تا بازهم سرزمین اصلی آمریکا از میدان نبرد به دور مانده و برنده نهایی درگیری های سطح جهان باشد.
انتهای بخش اول
میلاد پناهی