یادداشت / طریق پرس ، روحیه استعمارگری اروپاییان طی صده ها به گونه ای پیش رفته که در طول تاریخ هرچه توان داشتند را برای ایجاد تقرقه و اختلاف بین اقوام تحت سلطه خود بکار گرفته اند.
رویکرد دو مرجع استعماری در اروپا یعنی فرانسه و انگلستان همواره تضعیف دیگر کشورها و قومیت های جهان بوده تا بطور پیوسته در زیر پرچم و با هدایت آنها ادامه راه بدهند ،در عین حال این دو کشور نیز زیاد رابطه خوبی را با یکدیگر نداشته که این یکی از اصول استعمارگری می باشد که خود را از همه بالاتر تصور کند ، لذا در طول تاریخ رقابتی بین خودشان بر سر تجاوز و اسثسمار دیگر کشورها برقرار کرده اند .
از گذشته ترس از امپراطوری قدرتمند ایران ، امپراطوری عثمانی و همینطور روسیه موجب شده تا کشورهای غربی با حضور در قفقاز ضمن علت هایی که در بخش های دوم و سوم گفته شد ، در تلاش باشند تا از زمینه سازی احیا هر یک از این سه قدرت جلوگیری کنند.
یادشان نرفته که در سالهای نخستین قرن بیستم ، امپراطوری عثمانی آنها را با چالشی جدی که منجر به پیدایش جنگ اول جهانی شد روبرو کرد و پس از درگیری های سنگین و طولانی که در نهایت با چیره شدن انگلستان بر عثمانی همراه شد ، قلمرو بدست آورده را به نحوی تجزیه کرده که تا کنون که بیش از یکصد سال از آن می گذرد ، نشانه های نفوذ و دست نشاندگی غربی در کشورهای شکل گرفته به وضوح دیده می شود.
ترکیه که در طول ده سال گذشته سعی داشته با ایجاد ائتلاف های ترکی و گسترش آن و در ادامه به دلیل حضور در ناتو که در دو سال گذشته مدام با یکدیگر به مشکل برخورد کرده اند ،خود را به عنوان ام القری کشورهای مسلمان معرفی کرده و شرایط را به گونه ای رقم بزند که نیاز به تاییدیه ترکیه در تمامی مجامع بین المللی لازم بنظر برسد ، اما در این مسیر همواره به صخره مستحکمی بنام ایران برخورد کرده و این نکته برایشان دردسر ساز بوده است.
شیطنت های ترکیه و به چالش کشیدن ناتو جهت عضویت سوئد . فنلاند در این پیمان که در ابتدا به دلیل کاهش سطح نفوذ و قدرت روسیه تشکیل شده ، اما مسیر خود را برای حفظ منافع آمریکا تغییر داده است ، در همین راستا بوده و اردوغان سعی داشته تا با گروگیری از ناتو برای خود و کشورش اعتباری دست و پا کند.
اما تاثیر جمهوری اسلامی ایران در مسائل بین المللی ، غرب را به واهمه انداخته است تا به گمان خودشان منطقه قفقاز را میدان جلوگیری از بازیابی قدرتهای کهن کرده و به هر کاری جهت عدم به ثمر رسیدن حتی نسبی این اتفاق انجام دهند.اما سطح صادر کردن تقکر ضد استعمار و ضد استکباری جمهوری اسلامی ایران مختص به یک منطقه خاص نبوده و در حال در بیشتر نقاط دنیا دیده می شود.
حضور همزمان رژیم صهیونیستی ،فرانسه ،انگلیس و آمریکا در منطقه ای که مورد مناقشه کشورهایی مقتدر از نظر نظامی و قدرتمند در زمینه پیشینه تاریخی است ، نشان از عزم غرب برای جلوگیری از رشد و ارتقا هر یک از طرفین می باشد .
نگرانی از ایران و ترکیه که دارای اپراطوری های ایران و عثمانی بوده اند کم بوده که روسیه نیز به آن اضافه شده و خشم نزدیکی هر یک از طرفین به روسیه و گسترش شعاع نفوذ روسیه و هم پیمانانش در آسیای میانه آنان را در بر گرفته است.
احیا امپراطوی های ایران و عثمانی و حتی شکل گیری مجدد شوری با محوریت و تفکر روسی برای انگلیس،فرانسه و آمریکا قابل قبول نخواهد بود و دریافته اند که در صورت رقم خوردن هر یک از نکات ذکر شده ، غرب مناطق وسیعی از جهان را از دست خواهد داد.
انتهای بخش چهارم
میلاد پناهی