2
فرانسه؛

از قفقاز شمالی تا آسیای میانه

  • کد خبر : 9178
  • ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۶
از قفقاز شمالی تا آسیای میانه
بنظر می رسد مقامات پاریس در حال مهندسی و هدایت تفکر سلفیه ای که خود در ایجاد آن نقش داشته افتاده اند ، تا ضمن وارد کردن ضربه به روسیه بتوانند به اهداف مهمتری دست یابند.

یادداشت / طریق پرس ، با بیشتر شدن وخامت اوضاع برای حضور کشورهایی غربی در قاره آفریقا ، در طول دهه اخیر رفته رفته سرعت تعداد کشورهایی که زمینه خروج دیپلماتیک و نظامیان متجاوز را فراهم کرده اند افزایش یافته و فقط در طول چند سال به اندازه یک قرن شاهد مقابله با استعمار اروپا و آمریکا بوده ایم.

در بین اروپاییان کشورهای مختلفی در سرقت منابع قاره آفریقا دست داشته اند و از همه بیشتر دو رقیب قدیمی در این عرصه یعنی انگلیس و فرانسه بوده اند.

هر دو کشور با روی کار آمدن و قدرت گرفتن ایالات متحده در یک قرن گذشته ، مجبور شده اند که پا را یک قدم عقب تر گذاشته و جایگاه خود را به این قدرت تازه متولد شده واگذار کنند ، اما از آنجایی که خاصیت استعمار و استعمارگر این است که همه چیز را برای خود خواسته و همه کس را برده خود به حساب می آورد ، به دست و پا زدن برای حفظ جایگاه خود افتاده تا حضوری حتی حضور کم رنگ در مناطقی از جهان داشته باشند.

در این میان انگلیس از دیگر استعمارگران پیشی گرفته و با تجربه ای که در طول قرن ها با حضور در تمام قاره ها و همینطور نزدیکی با آمریکا داشته ، توانسته است که حداقل بطور برنامه ریزی شده ای حضور و نفوذش را در کشورها بصورت غیر رسمی و مخفیانه حفظ کند.

فرانسه اما با این ظرافت کار را ادامه نداده و تقریباً همزمان که حضورش در اقصی نقاط جهان پایان یافته است ، به پایان تامین منابع رایگان که قرن ها در اختیار داشته نیز نزدیک شده است و اگر سریعتر فکری برای این مشکل نکند در آینده با مشکلی بسیار جدی روبرو خواهد شد.

عمده کشورهای جهان مصرف کننده نفت و دیگر منابع طبیعی می باشند و جهت تامین مواد خام اولیه محتاج دیگر کشورها ، از همین روی جهت بدست آوردن این ثروت ها ، دست به اشغال و استثمار کشورهای صاحب منابع و حتی تاثیرگذار در مسیر انتقال منابع می زده اند تا دیگر نگرانی از این بابت نداشته باشند.

با گرم شدن و تغییرات آب و هوایی در سراسر کره خاکی ، نیاز بیشتر به جایگزین منابع غنی و ارزان انرژی بیش از پیش خود را نشان داده و حرکت به سمت ایجاد پایگاه های هسته ای تامین برق و دیگر خدمات هسته ای برای هر دولتی ضروری بنظر می رسد.

در این میان بزرگترین تامین کننده اورانیوم فرانسه جهت استفاده به عنوان تامین انرژی و همینطور برای بهره برداری در صنایع ، کشور نیجر در میانه غربی آفریقا و در حوزه صحرا بوده است ، اما در سال گذشته میلادی با کودتایی که در مقابل انتخاب مجدد محمد بازوم رئیس جمهور غرب گرا و دست نشانده استعمار در نیجر رقم خورد ، به دست گیرندگان قدرت در این کشور ضمن بازداشت رئیس جمهور  ، اقدام به تشکیل دولت موقتی کرده که از همه نظر با حضور و مداخله مستقیم فرانسه و آمریکا در امور این کشور مخالف بوده و با ضرب الاجل دادن های پیاپی زمینه خروج و تخلیه پایگاه های آمریکایی و فرانسوی را هموار کردند تا پس از انقلاب سال ۱۹۶۰ میلادی و اعلام استقلال از فرانسه ، بتوانند برای نخستین بار بدون حضور بیگانگان غربی آینده کشورشان را بسازند.

فرانسه که بیش از نیمی از اورانیوم مورد استفاده در نیروگاه های خود را از کشور نیجر تامین می کرد ، حاضر به چشم پوشی از این ذخایر غنی نبود و به گزینه های تهاجم نظامی و  در ادامه تجهیز گروه های شبه نظامی در همسایگی نیجر و در همینطور با تطمیع و یا فشار بر نیروهای مسلح دیگر کشورهای قاره آفریقا ، سعی در ایجاد درگیری و در نتیجه بازپس گیری قدرت و بازگرداندن آن به محمد بازوم برکنار شده داشت ، اما تمامی این اقدامات با حمایت هم پیمانان دولت موقت نیجر منتفی شد و برخی کشورهای آفریقایی مانند الجزایر که ارتش قدرتمندی را در شمال این قاره داراست  ، حمایت خود را از نیجر اعلام کردند و اعلام داشتند که در صورت هر گونه تجاوز به نیجر آنان نیز وارد نبرد خواهند شد.

با ناامیدی فرانسوی ها از پیش بینی نتایج این اقدامات ، حال توجه آنها که به دنبال جایگزینی برای نیجر جهت تامین اورانیوم مورد نیاز خود بوده اند به سمت آسیای میانه جلب شده ، جایی که با توجه به دارا بودن ذخایر اورانیوم  فرصت بسیار مناسبی را در اختیار مصرف کنندگان این ماده قرار می دهد.

حضور در قفقاز برای فرانسوی ها اهمیت ویژه ای دارد ، زیرا حضور در قفقاز این اختیار عمل را به آنان می دهد تا در مرحله اول از طریق دیدارهای دیپلماتیک و رسمی و در صورت عدم موفقیت با ایجاد و تجهیز گروه های تروریستی در این مناطق و درگیر کردن با کشورهای منطقه و در امتداد آنها آسیای میانه ، در آنجا نیز خود را به عنوان منجی و مبارز با تروریست نشان داده و با حضور در آنجا به نفوذ خود ادامه دهند تا از منابع این کشورها بهره ببرند.

می توان انتظار داشت ، ابتدا حضور فرانسه را در قفقاز جنوبی و میانی و سپس بخش شمالی شاهد خواهیم بود که با توجه به نزدیکی جغرافیایی و گرایش قفقاز شمالی به روسیه کار برای فرانسه بسیار دشوار خواهد شد، اما آنان روی یک نکته حساب ویژه ای باز کرده اند ، با وجود داشتن عقیده ای مذهبی نزدیک به سلفی ها و تکفیری ها در برخی از مناطق قفقاز شمالی و توان هدایت و کنترل غرب در این مورد ، بایستی دستگاه های نظارتی و امنیتی روسیه هشیار عمل کرده تا دچار غافلگیری و آسیب از جانب جنوب نشوند.

با توجه به ذخایر اورانیومی که در آسیای میانه و کشور قزاقستان وجود دارد ، فرانسه را به سمت نزدیک شدن به این کشور کشیده شده است تا آسیای میانه را به محلی برای تامین کننده منابع خود بداند.

سعی شد در چند یادداشت جداگانه علت های چندگانه تمایل حضور فرانسه در قفقاز عبارت مورد بررسی قرار بگیرد تا دریابیم که مقامات پاریس با چه دیدگاه و نظریه ای اقدام به نزدیکی و دخالت در تنش های قفقاز دست به کار شده اند.

در انتهای این یادداشت می توانید چهار بخش قبلی را مطالعه بفرمایید.

انتهای بخش پایانی

میلاد پناهی

بخش اول

بخش دوم

بخش سوم

بخش چهارم

لینک کوتاه : https://tarighpress.ir/?p=9178

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.